معنی گل خطمی صحرایی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
گل خطمی. [گ ُ ل ِخ َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) گیاهی است معروف و از انواع خبازی شمرده اند گل آن سفید و سرخ و الوان مختلف و بهترین همه سفید و آنچه بی گل باشد نیز نامیده میشود و نوع ارغوانی کبود آنرا به هندی خیرو نامند. رجوع به فهرست مخزن الادویه شود. گلی است به رنگهای مختلف و گلبرگهای چهاربرگی و چندبرگی دارد:
خیری و خطمی و نیلوفر و بستان افروز
همچنان است که بر تخته ٔ دیبا دینار.
سعدی.
گل خطمی. [گ ُ خ ِ] (اِخ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ ارداک شهرستان مشهد واقع در 2هزارگزی جنوب مشهد. هوای آن معتدل و دارای 253 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
خطمی
خطمی. [خ َ/ خ ِ می ی] (ع اِ) خیرو. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نباتی است. (منتهی الارب) (از تاج العروس). غِسل. (مهذب الاسماء). خیروی ِ دشتی. (دهار). ملوکیهالشجر. عودالیسر. شحم البرح. آلثئا. ملوخیه. وردالزوانی. (یادداشت بخط مؤلف). هشت دهان. (صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی). خطمی از اسپرغمهاست. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). گلش بهمه رنگی بود بسیار بقا باشد وعروقش چند سال بجا ماند. (نزههالقلوب):
خیری و خطمی و نیلوفر و بستان افروز
همچنانست که بر تخته ٔ دیبا دینار.
سعدی.
- خطمی بری، نوعی خطمی است که بعربی آنرا شحم البرح می گویند. (یادداشت بخط مؤلف).
- خطمی خطائی، بهترین انواع گل خیرو است. در آغاز شکفتن برنگ سفید می باشد تا دو پهر پس بسرخی زند پس سرخی او کمتر شدن گیرد و بعد از غروب باز برنگ اصلی بازآید. (آنندراج). منثور. (یادداشت بخط مؤلف):
همچو خطمی خطائی هر زمان در باغ دهر
چهره دیگرگون مرا از خجلت عصیان شود.
نزاری (از آنندراج).
- خطمی درختی، نوعی از خطمی است که بوته ای چون درخت دارد. رجوع به درخت خطمی شود.
- خطمی درختی چینی، گیاهی است که گل سرخ آتشی دارد. (یادداشت بخط مؤلف).
- خطمی فرنگی، نوعی گل است که شبیه به گل خطمی است. (یادداشت بخط مؤلف).
- خطمی کوچک، خبازی. رجوع به خبازی در این لغت نامه شود.
- خطمی مجلسی، نوعی گل است. (یادداشت بخط مؤلف).
- لعاب خطمی، لعابی که از خطمی حاصل آید. وخیفه. (منتهی الارب).
خطمی. [خ َ می ی] (ع، ص نسبی) منسوبست به خطمه که بطنی است از انصار. (از انساب سمعانی).
- ذات الخطمی، نام مسجد حضرت رسول (ص) در مسیر تبوک. (ناظم الاطباء).
عماره ٔ خطمی
عماره ٔ خطمی. [ع ُ رَ ی ِ خ َ] (اِخ) ابن أوس بن خالدبن عبیدبن امیهبن عامربن خطمه ٔ انصاری خطمی. صحابی بود. رجوع به عماره ٔ انصاری (ابن أوس بن...) شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
گل انجل از گیاهان
خطمی
انجل غسل هم آوای زرد از گیاهان فارسی گویان خطمی خوانند (اسم) گیاهی است ازتیره پنیرکیان که دارای گونه های دایمی و نیز یکساله است و بحد وفور در ایران روییده و کشت میشود. ساقه اش ضخیم و بلند برگهایش پهن و ستبر و ریشه ای دراز و دوکی شکل و آبدار است. ریشه آن در پزشکی مستعمل است.
فرهنگ عمید
تعبیر خواب
خطمی درخواب دروقت خود، دلیل بر منفعت اندک کند و بی وقت، دلیل بر غم و اندوه کند و خوردن آن، دلیل بر مضرت و نقصان کند و سر شستن با آن، دلیل است بر توبه کردن و پاکدینی. - محمد بن سیرین
فرهنگ معین
(خَ یا خِ یّ) [ع.] (اِ.) گیاهی از تیره پنیرکیان، دارای ساقه ضخیم و بلند، برگ هایش پهن و ستبر و ریشه اش دراز و دوکی شکل و آبدار است. ریشه آن در پزشکی مصرف فراوان دارد.
معادل ابجد
1028